- بی کیدن (گِ شُ دَ)
آب را به دهن گرفته و تف کردن و پراندن. (شعوری ج 1 ص 188) ، سرخود. یله و رها.
- آب بی لجام خورده بودن، سر خود بار آمده بودن. (یادداشت مؤلف)
- آب بی لجام خورده بودن، سر خود بار آمده بودن. (یادداشت مؤلف)
